در گفتوگو با دکتر محمد تقی طاوسی نویسنده کتاب پیامبر مهربان؛ کلیاتی از اخلاق، سیر و سلوک، رفتار رسول خدا(ص) و آنچه سنت پیامبر نامیده می شود را بررسی کردیم.
دکتر طاوسی در ابتدا با تاکید بر اینکه مسئله رفق و مدارا در سیره اجتماعی پیامبر(ص) چه در بعد داخلی و چه در بعد بینالملل اهمیت بسیاری داشت، میگوید: رفق و مدارا موجب اصلاح جامعه، روابط و مناسبات اجتماعی بود زیرا در غیر این صورت زمینه ای برای هدایت و تبلیغ رسالت به وجود نمی آمد. خدای متعال خوش خویی و مدارای پیامبر(ص) در آیه 159 سوره آل عمران این گونه تمجید مینماید: به برکت رحمت الهی، در برابر مردم نرم و مهربان شدی و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو پراکنده می شدند. پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب.
او اظهار میکند: رفق و رحمت پیامبر اکرم(ص) آن قدر فراگیر بود که آن حضرت حتی با دشمنان دیرینه خود، از جمله مشرکان قریش، از سر گذشت برخورد میکرد. در روز فتح مسالمتآمیز و بدون خون ریزی مکه، شخصی این جمله را تکرار می کرد: «الیوم یوم الملحمه، الیوم تستحل الحرمة» یعنی امروز روز کشتار، جنگ و انتقام است، امروز روز شکسته شدن حرمت هاست، اما پیامبر رحمت فرمود: «الیوم یوم المرحمه» یعنی امروز روز رحمت و مهربانی است. بدین سان، آن حضرت جلوی هرگونه خشونت و تندی را در مقابل مخالفان اسلام گرفت. پیامبر(ص) در مقابل چشمهای نگران مشرکان قریش فرمود: «اذهبوا فانتم الطلقاء» بروید که همه شما آزادید.
این پژوهشگر دینی یادآور میشود: خداوند، رسول اکرم(ص) را رحمتی فراگیر معرفی کرده که رحمتش شامل همه انسانها اعم از مسلمان و غیرمسلمان می شود. چنانکه در آیه 107 انبیاء آمده است ما تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم. بنابراین اینطور باید در نظر گرفت که برترین ویژگی پیامبر اکرم(ص) که موجب شده به سبب آن جامعه را متحول کند اخلاق است و در آن اخلاق، رحمت و گذشت و رفق و مدارای پیامبر(ص) بیش از همه چیز تأثیر داشته است. یعنی اگر آن اخلاق رحیمانه و باگذشت و پر محبت پیامبر(ص) نبود، جامعه تغییری نمیکرد زیرا اصلاً نمیتوان جوامع را جز با رحمت، محبت و گذشت تغییر داد. تغییرات اجتماعی، تغییر در جهت اخلاق و اصلاح جز با محبت و گذشت میسر نیست. مطلبی را ملای روم در مثنوی میگوید که میتوان گفت درباره پیامبر(ص) به معنای تام صادق است: او به تیغ حلم چندین حلق را / وا خرید از تیغ و چندین خلق را / تیغ حلم از تیغ آهن تیزتر / بل ز صد لشکر ظفر انگیزتر.
دکتر طاوسی ادامه میدهد: پیامبر اکرم(ص) تمایل شدید به انعقاد پیمانهای همکاری و صلح داشت. با مطالعه سیره زندگی پیامبر اکرم(ص) به روشنی می توان دریافت که چگونه در فرهنگ بعثت، انسانها محور احترامند. هر قبیله جایگاه بایسته خود را مییابد، به آزادی انسان توجه شده است و برای زورگویی و تحمیل جایی نیست. آن حضرت تمایل داشت با انعقاد و پیمانها و تأکید به همه در لزوم وفای به قراردادها، زمینه های تیرگی روابط و فلسفه جنگ و ستیز از بین برود. انعقاد پیمان نه تنها با مهاجران قریش، قبایل «اوس» و «خزرج»، بلکه برای قبایل مختلف یهودی نیز این امکان را فراهم ساخت که در کنار امت اسلامی، زندگی مسالمت آمیزی داشته باشند. روح این پیمان ها، همچون منشور مدینه، تأمین وحدت اسلامی است با پیوند قبیله های مختلف و تأمین صلح، آزادی و امنیّت برای همه مردم به رغم اختلاف در هر زمینه، حتی در باورهای دینی.
او تشریح میکند: در منطق پیامبر(ص) جهاد پاسخی است به مخالفان توحید و وحدت و تلاشی برای اصلاح جامعه بشری، بر حسب ضرورتهای اجتناب ناپذیر و ریشه کن کردن کانونهای زورگویی و سرکوبی دشمنان هدایت بشر و صلح و آزادی. پیامبر اکرم(ص) حتی پیش از بعثت بر اصل تنظیم روابط عادلانه بین قبایل، بر پایه پیمان اصرار میورزید و مکرر می فرمود: من در خانه عبدالّله بن جدعان، در جاهلیت شاهد بستن پیمان مشترک برای حمایت از مظلومان، بین نمایندگان قبایل مختلف عرب بودم، و چنان بر این پیمان دل بسته بودم که حاضر نبودم در ازای نقض آن، صاحب پربهاترین شتران باشم. اگر در اسلام به چنین پیمانی دعوت شوم، فوراً اجابت خواهم کرد. در حدیثی از پیامبر(ص) وارد شده است: «من از یک سینه سالم، سلیم و اهل سلم برخوردارم». حضرت علی(ع) در توصیف پیامبر(ص) فرمود: «پیامبر سینه گشاده و با سعه صدر و گذشت داشت». بنابراین میتوان گفت همه ویژگیهایی که به صورت رحمت، محبت و گذشت بروز می کند در پیامبر(ص) جمع شده بود.
این استاد دانشگاه با اشاره به روایتی بیان میکند: خبری از حضرت حسین(ع) و از امیرمومنان علی(ع) وارد شده که در آن آمده است: «پیامبر(ص) بسیار بردبار و شکیبا بود و از چیزی به خشم نمیآمد و چیزی او را بر نمیانگیخت یعنی نسبت به ناروایی هایی که بر او روا میداشتند و رنجهایی که به او میدادند، خشم بر آنها نمیگرفت و کینه به دل راه نمی داد. خلق و خویی بسیار نرم داشت و گشاده رو بود و با سعه صدر و مانند یک پدر مهربان با همه برخورد میکرد». یعنی پیامبر(ص) همه انسانها را فرزند خود می دانست و با آنها با رحمت رفتار می کرد، کسی را مذمت نمی کرد و عیب کسی را جست وجو نمی کرد، در واقع رحمت، محبت و گذشت پیامبر(ص) اینگونه ظهور داشت.
نویسنده کتاب پیامبر مهربان تاکید میکند: اساس کار و رفتار پیامبر(ص) رحمت، محبت و گذشت بوده است چنانکه قرآن به صراحت بیان می کند و مجموعه گزارش های قابل اعتماد بیانگر آن است. فقط در آن مواردی که حقوق انسان ها زیر پا گذاشته می شد، تعرضی به دارایی مردم صورت می گرفت، ظلمی به کسی می شد، بی عدالتی انجام می گرفت، تجاوز و تعدی صورت می گرفت، آنجا پیامبر(ص) قاطع و محکم بود و شدت قانونی داشت نه تندروی، یعنی به اندازه، معتدل و درست و محکم با ظلم، تجاوز، تعدی و ستم و زیر پا گذاشتن حقوق برخورد می کرد. در غیر این موارد پیامبر(ص) نسبت به همه موضوعات گذشت داشت و می بخشید. و همچنین در آنجایی که حقی از خودش ضایع میشد گذشت میکرد، اما از حقوق مردم گذشت نمیکرد. اگر به او ظلمی می شد گذشت میکرد، اما ظلم به مردم را نمیبخشید.
دکتر طاوسی تشریح میکند: پیامبر(ص) در برخی از موارد شدت به خرج می داد. به طور مثال پیامبر(ص) آغازکننده هیچ جنگی نبود ولی اگر جنگی تحمیل میشد آنجا با شدت مقابله میکرد. مثالی میزنم که متوجه شوید پیامبر(ص) تا چه اندازه اهل رحمت، محبت و گذشت بوده است. چند خبر قابل اعتماد داریم که بعد از اینکه جنگ اُحد فرو نشست و مسلمانان در آن وضع بسیار سخت قرار بودند، یعنی تعداد بسیاری کشته و مجروح شده بودند، خودِ پیامبر(ص) آسیب دیده بود، حمزه به آن وضع به شهادت رسیده بود، برخی از اصحاب پیامبر(ص) نزد حضرت آمدند و از حضرت خواستند که قریش و مشرکان را که مسبب این وضع بودند نفرین کند تا آنها نابود و نیست شوند و از بین بروند. همه منتظر بودند که پیامبر(ص) نفرین کند، اما پیامبر(ص) فرمود: من برای لعن و نفرین مبعوث نشدهام، من برای دعوت به حق و هدایت و انسانیت و اخلاق و رحمت مبعوث شده ام، خدایا قوم مرا هدایت کن، اینها نمیفهمند و نمیدانند. در خبر دیگری آمده که پیامبر(ص) فرمود: خدایا اینها را ببخش، اینها نمیفهمند که چه میکنند. بنابراین در سیره نبوی اصل بر گذشت، بخشش و رحمت است مگر در جایی که ظلم و تعدی واقع شده که هیچ راه دیگری جز برخورد شدید قانونی وجود ندارد، آنجا پیامبر(ص) شدت قانونی نشان داده است.
نظر شما